قرار بود با دوستم بریم بیرون تازه دوست شدیم گفتیم میخوایم بریم گوهردشت بیا بشناسش با هزار تا دعوا بردمش ببینه دوستمو تا دوستم دید با اینکه دختره خوبیه گفت من حریف این نمیشن دختر چیه رفت گوهردشت چیه یجوری با دوستم حرف زد مردم دیگه هرکی جای دوستم بود به من میگفت برو گمشو خلاصه با دوستم رفتیم تا رسیدم دم در دوستم زنگ زد گفت مامانت رفته از همسایه ای ما پرسیده این چجور دختریه ناراحت بود خلاصه اومدم خونهفتم چرا گفتی گفت خوشم اومد هی گفت خوشم اومد گفت دختر گوه میخوره تنهایی بره جایی بهم گفت رفتی دادی اومدی گفتم دختربیرون نره هی گفت نه حق نداره باید فقط تو خونه بمونه هی بهم گفت تو برام مردی چون رفتی بیرون ایکاش شب بیدار نشی بخدا من هیچ کاری نکردم منم یدونه محکم زدم تو صورتش😭😭😭