ما دوسال ک مادرمون فوت کرده تو این دوسال پدر منو درآورد ک ای غذات چرا اینجوریه ب شوهرم دری وری میگفت چندبار زندگیمو تا دم طلاق برد من اصلأ بهش هیچی نگفتم رفته ب دامادمون گفته اینا مامانمو دق دادن ب خاطر زنش کلأ قید اون خواهرمو زد چند بار پشت سر من گفته رز حرومزادس عوضیه فوش داده بهم بدون ما حتی بدون بابام رفت عقد کرد مارو تو جشن عقدشم دعوت نکرد من اصلأ ن میبینمش ن هیچی بی دلیل از من بدش میاد زنم ک گرفت نفرتش بیشتر شد امروزم با داداش کوچیکه دعواش شده ب من فوش داد پیش خواهر بزرگه از گوشی شنیدم خون داره خونمو میخوره دلیل این همه نفرتشو نمیفهمم اومدم بهش اس بدم بگم دیگه سمت من پیدات نشه خواهرم نذاشت خیلی عصبی ام