2733
2739
عنوان

قبولی کنکور

570 بازدید | 65 پست

بچه ها من تو ازمونا ماراتون تا همین چند وقت پیش 20درصد میزدم مانگین ولی ازمون اخرم میانگین 30درصد بود قلمچیم میانگینام 30درصد میزنم درسهای شیمی فیزیک ریاضی ولی زیستو تا50میزنم زمین تا 70 کلاسای تاملند رو میرفتم اخرین تراز قلمچیمم 6300بود برای امتحان نهایی عربی جزوه فلاح ادبیات جزوه 3(کتاب)عبدالمحمدی دینی جزوه کریمی زبان استاندارد نهایی زینعلی خوندم واسه تخصصی جز منابع تستی تشریحی فیزیک و ریاضی فرمول 20 و شیمی و زیست نقش معدل (مال تاملند)میخونم امیدی هست قبول شم بچه ها من 2تا پسر عموی دو قلو دارم سال 1401رتبه زیر 100اوردن والان پزشکی دانشگاه تهران میخونن هر دو من نمیخوام اینو رتبه زیر2000و پزشکی شهرمون کافیه اما با توجه به هزینه هایی که کردم خانوادم زیر اینو قبول نمی کنن حالا بگین برای کنکور تیر چیکار کنم هدفم اردیبهشت نیست میخوام برم فقظ بسنجم خودمو اما تیر چرا مشاورم دارم ولی گفتم از شمام کمک بگیرم من غیر انتفاعیم درس میخوندم کل از روزای سالم غیبت کردم و فقط24میلیون دادم مدرسه نیارم بابام ..............استرس داره نابودم میکنه 16دادمم مشاور حضوری 4و خورده ای ماراتون 8قلمچی 12سالیانه تاملند 5200نکته وتست کتاب برا هر درس چند منبع و...................اینارو نمیگم فک  کنید پز میدم میگم به عمق فاجعه پی ببرید

ببین اونا از تو انتظار دارن و این بدترین چیز  ممکنه. 

منم همین بودن تا اینکه افسردگی گرفتم. و همه چیو گفتم. لحاظ روحی درس یو اینکه چقد خجالت میکشم قبول نشم و عذاب وجدان این همه خرج بابام رو بگیرم.اینقد داغون شدم که گفتن که بیاری نیاری. ما برامون مهم نیست . ما تلاشتو دیدیم و این خوبه اگه پدرو مادرت تلاشتو دیده باشن. حتی با وجو همه ی خرجا... 

دیگه فقط دعا میکردند خوب شم. الانم روحیه تو نباز از من خیلی بهتری. من هنو درصدام ۱۱ ن ولی کلی امید دارم. ریاضیه م صفر میزنم ☺😂و با همین درصدا. معدلتم ۱۹ میتونی رشته تاب بیاری. 

روله ی کوردم.🕊🌞     ما دخترهای غمگینی بودیم که ارزوی یک روز بدون حجاب بیرون رفتن را داشتیم،. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی خودمان را گول میزدیم .و خاطرات دزدکی مدرسه٫سختگیری های پی در پی مدیر بخاطر برداستن ابرو  .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه سرمان نباشد. ابروی پدر را که دستش خونی است ببریم یا چشم سفید باشیم. ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل عروسک خیمه شب بازی. بازی کنیم و دیگر چیزی را حس نکنیم. و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که   داس دارد…


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ببین اونا از تو انتظار دارن و این بدترین چیز  ممکنه.  منم همین بودن تا اینکه افسردگی گرفت ...

مرسی بابت امید دادنت داستان رقابت شده میدونی باور کن من لحظای حس رقابت به پسر عموام رو نداشتم انام برادرانه کمکم کردن خدایی ولی بابام عموم مادرم  و............همه میگن انا بیارن با ان رتبه تاپ تو نیاری


2728
مرسی بابت امید دادنت داستان رقابت شده میدونی باور کن من لحظای حس رقابت به پسر عموام رو نداشتم انام ب ...

خیلی درکت میکنم. خیلی💔

تو فقط تو این حین باهاشون صحیت کن بگو من تمام تلاشمو کردم و مشا حقندارید منو با کسی دیگه ای مقایسه یا قضاوت کنید. من پسز عموهام نیستم و پسر عموهام من نیستن. و قرار نیست هر کاری که اونا انجام دادنو منم انجام بدم

روله ی کوردم.🕊🌞     ما دخترهای غمگینی بودیم که ارزوی یک روز بدون حجاب بیرون رفتن را داشتیم،. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی خودمان را گول میزدیم .و خاطرات دزدکی مدرسه٫سختگیری های پی در پی مدیر بخاطر برداستن ابرو  .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه سرمان نباشد. ابروی پدر را که دستش خونی است ببریم یا چشم سفید باشیم. ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل عروسک خیمه شب بازی. بازی کنیم و دیگر چیزی را حس نکنیم. و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که   داس دارد…
 خیلی مرسیییییی نیاز داشتم

امیدوارم بتونی مشکلتو حل کنی. حر وقت چیز دیکه ای نیاز داشتی بگو 😘

روله ی کوردم.🕊🌞     ما دخترهای غمگینی بودیم که ارزوی یک روز بدون حجاب بیرون رفتن را داشتیم،. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی خودمان را گول میزدیم .و خاطرات دزدکی مدرسه٫سختگیری های پی در پی مدیر بخاطر برداستن ابرو  .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه سرمان نباشد. ابروی پدر را که دستش خونی است ببریم یا چشم سفید باشیم. ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل عروسک خیمه شب بازی. بازی کنیم و دیگر چیزی را حس نکنیم. و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که   داس دارد…
2740
تراز کانونت ک خیلی خوبه این دوماه مرور کن و کنکورای گذشته رو هر روز کار کن تحلیل کن و آزمون بزن

ببین موضوع اینه حس میکنم هیچی نمیدونم صفر صفرم دیگه ام حوصله خوندنو ندارم تو تاپیک قبل گفتم خوب نخوندم چون تایم بوده هفت ساعت مدرسه بودم 8ساعت کلاس 15ساعت تویک روز با همه اینا میانگین 6 7 ساعت خوندم دیگه نمیتونم بخونم نخونمم میکشنم

عمومی ها برا نهایی رو خوندی ؟ 

 اره یک دور خوندم با ان منابعی که گفتم اما دوتا مشکل هست یکی اینکه سلامت بهداشت و علو اجتماعیه چیه انارو نخوندم دو اینکه حس میکنم یادم رفته

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687