ولی خواهرم همه کار کرد.دقیقا مثل همین.بعد که ازدواج کرد بهتر شد.مم شاید اگه خدا کمکم نمی کرد از شدت نفرت مادرمو می کشتم.اونقدر دوران بدی داشتم که هزار فکر به سرم می زد تا از زندگی نجات پیدا کنم و از اون خانواده بس شکنجه می شدم می خواستم مادرمو بکشم تا بعد اعدامم کنند.پناه بر خدا...
اما به هر سختی و هر طریقی خداوند کمکم کرد چون بی پناه بودم و همیشه طالب هدایت و مهربون بودم.
اون سختی ها همه باعث شد بزرگ بشم و رشد کنم.و الان از خدا تشکر می کنم از بچگیم سختی کشیدم تا الآن پخته بشم و رشد معنوی.وگرنه اگرتوی خوشی بزرگ می شدم شاید خدا رو مثل الآن نمیشناختم.
خدا رو شکر اون دوران گذشته.یادآوریشم سخته.ولی هر که اذیتم کرد خیلی عذاب کشید دنیا اثرات وضعی داره و فقط خدا رو شکر می کنم که خودکشی موفقی نداشتم در دوران نوجوانی که عذاب بشم.من نه بچگی داشتم نه نوجوانی.پدر و مادرم خونه نبودن و خواهرم مثل ملائکه عذاب کتکم می زد و شکنجه م می داد تمام بدنم کبود نه می گذاشت نماز بخونم نه قرآن.غذاهای سطل زباله رو می کرد دهانم.تمام لباس ها و شانه هامو خراب می کرد با موهام می کشیدم و نگهم می داشت..کتاب هامو پاره می کرد و می گفت جن ها بردن و پشت ساختمون پیدا می کردم و بعد فهمیدم خودش پاره می کرده...توی خواب اگر تکون می خوردم بیشتر ۳تا پتو رو توی سرمای زمستون از روم می کشیدکه بعد سینوزیت گرفتم و ۳تا بالشت می گذاشت روی سرم اگر در خواب چشممو باز می کردم و میومد روی سرم می نشست.می گفت ۸ شب باید بخوابی تا ۸ صبح ۱2 ظهر بخوابی تا ۶ عصر..حتی در مهمانی ها می گفت باید بری تشک بیاری و وسط اون ها بندازی بخوابی و آبرومو می برد چون از ۴سالگی کتکم زده بود بسیار ازش می ترسیدم.اگر اجازه می داد باید مدرسه می رفتم وگرنه باید خودمو به مریضی می زدم و نمی رفتم.خانه ی هیشکه حق نداشتم برم..به شدت ترسو و نابلد در روابط اجتماعی...
چندبار در نوجوانی از دستش خودکشی کردم اما خدا کمکم کرد.
نه خدا رو می شناختم خانواده م هم فکر می کردن من مشکل دارم و اما نمی دونستن و نبودن تا ببینن چه بلاهایی سرم اومده و میاد چون از ترس نمی تونستم به هیشکه بگم.پدرم توی شهر دیگه پست داشت و مادرم هم بیشتر شب ها و فقط وقت ناهار بو و هفته به هفته نبود تا پیش دانشگاهی که دیگه دونستن اما بسیار نابود شده بودم..
اما الان با این که خواهرم زندگی خوبی نداره چه از لحاظ اعتقادی چه ارتباطی اما فقط ظاهرآ زندگی می کنه ولی بخشیدمش وبراش آرزوی خیر و رستگاری دارم.