بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
به زور منو بردن سر سفره عقد با پسرعموم...عشقم شب عقدم خودکشی کرد دنیام سیاه و تار شد تو تيمارستان بستری شدم و طلاقم داد و الان زن و بچه داره و من موندم و یه سنگ قبر سرد که همه آرزوم توش خوابیده..😔💔دروغه که میگن خاک سرده..
روزی داریوش بزرگ دستور داد تا همه یونانیان حاضر در کاخ را به حضور او بیاورند...سپس از آنان پرسید به چه بهایی حاضرند جسد پدر خود را پس از مرگ بخورند؟ یونانیان پاسخ دادند که به هیچ قیمتی حاضر به انجام چنین کاری نیستند. داریوش سپس دستور داد هندیان موسوم به گالاتی که والدین خود را پس از مرگ میخوردند به پیشگاه بیاورند!سپس در برابر یونانیان از ایشان پرسید به چه قیمتی حاضرند جسد پدر مرده خود را روی تلی از هیزم گذاشته و بسوزانند. هندیان فریاد بلندی کشیدند و از شاه خواهش کردند که چنین سخنان کفرآمیزی را نگوید...حس میکنم که داریوش حجت را بر صاحبان هر عقیدهای تمام کرد. این داستان نشان میدهد که عقاید هرکس فقط از نظر خودش بیعیب است و اگر کسی گمان کند عقیده دیگران نادرست است حق ندارد عقیده خودش را به زور به آنها تحمیل کند.به نقل از تاریخ هرودوت؛ کتاب دوم؛ صفحه ۳۷
اینقد سرسبز و قشنگه امسال جنگلای جایکه من زندگی میکنم که انگار آدم داره خواب میبینه
گفت چادرت را بپوش تا ایمان مردی نلرزد گفتمش ایمانی که به گیسویی بلرزد به چه ارزد؟! تحصیلات شغل و پولت هیچوقت یه روز صبح بیدار نمیشه تصمیم بگیره که یهویی ولت کنه و بره به آرزوهات بچسب و تلاش کن برای رسیدن به رویاهات باور کن جنس مخالف جایی نمیره بقول ی بنده خدایی خودتو به اهدافت گره بزن👌🏻ک..ری ترین و تاکسیک ترین آدمایی که میشناسم لایکشون زیر همه پستای روانشناسی هست یادت نره که شخصیت آدمها با چیزایی که از خودشون تعریف میکنن خیلی متفاوته همونطورکه برچسب روی شیشهی مربا شبیه خود مربا نیست! شیر تو عاقبت کسیکه یروزی بهت حس ناکافی بودن داده که الان اعتماد به نفست پایین باشه ولی باور کن یه روزی آدم درستش اینقدر بهتون اعتماد به نفس میده که باورت نمیشه و میگی با منی؟ تنهایی بزرگت میکنه یادت نره هیچکس دوست تو نیست حتی پدر و مادرت خب؟! توی تاپیک های مهاجرت ، روانشناسی و کتاب تگم کنید لطفاً🥰
کاربر خانوم هستم😊برای آرامش قلبم یدونه صلوات بفرس دوست عزیزم🌹من عاشق پسر مذهبیه واحد روبرویمون شدم صداش همش تو اتاقمه دارم دیووونه میشم...سه سال هست که تو ساختمون ما دو تا پسر از شهر دیگه برای کار آمدن و زندگی میکنن و دیوار اتاق این پسر با دیوار اتاق من مشترکه، تویه طول سه سال تمام خنده هاشو صحبتاشو تلفناشو رازو نیازاشو و نماز خوندناشو نماز شباشو و حتی گریه هاشو (موقع رازو نیاز و خوندن دعا)شنیدم و خیلی وقتها ک شروع به صوت قرآن میکنن من اینور دیوار دست از کارم بر میداشتم و به صوت قران ایشون گوش میدادم و میگفتم خوشبحال همسرشون(نمیدونم مجرد هستند یا متاهل) من ایشونو ندیده بودم تا اینکه پارسال بارها ایشونو دیدم و دلم رفت و الان درگیرش شدم من جز توکل کاری از دستم بر نمیاد ،من در آخرایه ماه اسفند کربلا روزیم شد و اونجا از آقا خواستم یا فراموششون کنم یا اگر به صلاحه و این پسر مجرده به من ببخشه که مطمعناً قَدرش خواهم دونست در غیر اینصورت بهش همسری بده که قَدرشو بدونه ...از شما عزیزان مخام که برای فراموش کردنش برام دعا کنید بخدا سخته پسری ب این خوبی رو در حالی ک هر لحظه صداش کنارته فراموش کنی واقعا این امریست دشوار🤦♀️و من دارم دیووونه میشم🥲🥺