2733
2734

یه سال پیش من با یه اقایی اشنا شدم محض تفریح داستانمون جدی نبود برای من اصلااا  واسه اون جدی و ازدواجی بود یه روز همون اوایل تو یه مکالمه گفت خواهر زن نون زیر کبابه منم قهر کردمو دعوا و چند روز کات که دوباره باز برگشتیم الان بعد چند ماه موقع ویدیوکال گفتم خواهرم الان میاد گفت اشکال نداره بیاد اونم نون ... بقیشو نگفت. منم چیزی نگفتم شرایطش خوبه اخلاقش عالیه تفاهم دارین ولی این موردو بنظرتون ندیده بگیرم یا نشونه هیزیشه بعدا داستان میشه ؟؟؟


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

تو رو خدا نگو به حد کافی حالمون با تاپیک های دیگه خرابه تو بد ترش نکن

درخواست دوستی قبول نمیکنم حتی شما دوست عزیز🙂 اگه تو تاپیک ها یک دفعه غیب شدم جواب ندادم ناراحت نشین بچه کوچیک دارم احتمالا یه گندی زده 😅وقتی‌توتاپیکها‌مخالف‌هستین‌وتوهین‌کردیدوجواب‌ندادم‌فکرنکنیدکم‌اوردم😏خیر بنده برای شخصیت خودم‌ارزش قائلم و با بحث بایک ادم بیشخصیت شخصیت خودم رو پایین نمیارم  🪻اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🪻
2740
یه سال پیش من با یه اقایی اشنا شدم محض تفریح داستانمون جدی نبود برای من اصلااا  واسه اون جدی و ...

احتمالا داستان میشه 

بیخیال شو 

من همه چی رو یادمه . اگه یادم نبود ، اینقدر برام سخت نبود 🪽🩵 🐳

بگو برادر شوهر خود کبابه😑😐😂😶

من از یاران عشق مینویسم ن از شبنم ن از گل من ازآن پرستوی عشق مینویسم آری از پدر مینویسم  که با نگاهش جاده عشق را نشانم میدهد و مرا در آینه زندگی تشویق به زنده ماندن و زندگی کردن میکندپدرم ای شهد آرزوهایم ای کوه استوار تو را تا ابدیت دوست میدارم سر مشق زندگییم را از تو از دستان پینه بسته ات  ازآن نگاه خسته ات  و از قد خمیده ات خواهم آموخت و خوب زندگی کردن را از کتاب زندگیت
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687