دو تا بچه دارم یکیش زیر یکساله یکیش چهار ...شوهرم منو دوست نداره یکی دیگه رو میخواد میخپام بگم طلاق بگیریم من کوچیکرو نگه میدارم بزرگه تو ولی بدون اینکه به کسی بگیم چون اگه بگیم نمیزارن پدر مادر من با طلاق مخالفن میگن ابرومون میره میخوام طلاق بگیرم بعدم برم یجایی زندگی کنم که کسی منو نشناسه....۲۴ سالمه تا الان بیرون از خونه کار نکردم خیلی میترسم شکست بخورم تو این راه زندگیمونم مشکل نداره با هم دعوا نمیکنیم زیاد ولی انگار همخونه ایم من میپزم تمیز میکنم بچه نگه میدارم اونم میره سرکار و باشگاه ....الان دودلم تموم کنم یا نه ....بیشتر از همه از پدر مادرم میترسم
مهریم ازش نمیخوام فقط خرج بچشو بده
ن
شرایطتت خوب نیست
لطفا جدا نشو
همخونه بودن به از جدایی و مشکلات بعدشه.افسرده میشی
نکن لطفا
اول هنری یاد بگیر
به استقلال مالی برس
مثلا یک لاین آرایشگری
دستت که باز شد
بعد تصمیم بگیر
هوم توام مث منی پس.... منم میخاستم جدا شم چند روز پیش از پدر مادرم ترسیدم😭😭😭گفتم الان عاق میکنن منو بعدشم میکوبن سرم ک انتخاب خودت بوده و.... هزارتا حرف دیگه میشنوم بعدشم مث تو فک کردم گفتم طلاق میگیرم فوقش میرم ی جان دووور ک هیچکسی منو پیدا نکنه ....
شوهر منم دوسم نداره بخدا فقط بخاطر این موندم که بچم آواره نشه گناه داره هی پاسش بدیم اینور اونور، فقط خودم دارم نابود میشم هی میترسم بازم خیانت کنه کل زندگیم ب استرس گذشت
کم میاری عزیزم
فک کن خونه الانت محل کار آیندته کار میکنی در عوضش غدا و خونه و پوشاک داری و در کنار بچه‌ات هم هستی
وقتی خانوادت پشتت نیستن اصلا جدا نشو
مخصوصا که دعوا هم ندارید زیاد
معضل خونه اجاره ایی دوری از بچه بزرگ و زیر دست نامادری رفتن بچت اثاث کشی کار بیرون خونه با بچه کوچیک تازه اگه کار مناسب خانم پیدا بشه
درکت میکنم خیلی حس بدی هست
ی حالت بی ارزشی به آدم دست میده انگار
ولی مشکلات و معضلات بعد طلاق بسیار بسیار بیشتره عزیزم
رو خودت کار کن ارتباطت با خدا قوی کن ی حس بیتفاوتی همراه با قوی شدن از درون اگه پیدا کنی زندگی برات راحت تر میشه
بعد بزرگ شدن بچت بیشتر میری بیرون و دنبال کارها و هنر مورد علاقت یکم حالت بهتر میشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
