ببین اگه خانواده ها گیر باشن
مثل من میشی
همسر عقدیم بود ت هفته ی بار اجازه داشتم ببینمش بیشتر نمیتونستم
اگرم نیومد دنبالم میکوبید مادرم ب سرم ک ببین نمیاد دنبالت
۱۱ باید خونه بودم
حتی اگه مهمونی داشتن همسرم اینا ۱۰ و نیمپا میشدم ک ۱۱ بریم دقیقا بعده خوردن شام من میرفتم از مهمونی هاشون
کتکم میخوردم سره بیرون رفتن ها
بیچاره اجازه هم نداشت بیاد از دم در ببینتم
میومد خونمون ک با ترس دست میدادم بهش چون از نظر خانوادم شکستن حرمت ها بود اگه باهاش میخندیدم یا پیشش مینشستم🙂