بعد از مدرسه اسنپ گرفتم برم خونه بعد با صمیمی ترین دوستم دعوام شد همه ی حرمت ها برداشته شد بینمون
یه اهنگ پلی شد یادم افتاد که تو ماشن تو شمال باهم خوندیم این اهنگو بعد گریه افتادم
پسره پرسید چی شده منم خیلی دوست داشتم با یکی حرف بزنم و خالی شم
شروع کردم تعریف کردن و اشک ریختن رفت برام اب گرفت گفت بخور خشکله به هیچ جات نباشه ک.ون لق همه
وقتی اینو گفت عصبی شدم گفتم چه طرز حرف زدنه