2737
2734

هم خانواده من هم همسرم شهرستانن

مادرم تنهاست خواهرمم دانشگاست. خواستم برم کمکش خونه تکونی شوهرم نذاشت برم(چون قرار بود تنها برم و خودش نیاد)

ولی خودش تابستونا چندروز مرخصی میگیره به پدرش کمک میکنه با اینکه اونا تنها نیستن.

بهش گفتم یادم نمیره و تلافی میکنم‌.

(اگه میرفتم فقط ۳ روز بود و غذا و همه چیم اماده میکردم براش)

پر از خیال🙂‍↔️


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

همسرتون هم تنها میرن؟ منم فکرکنم تلافی میکردم

دارم به هدفم میرسم با کالری شماری و سالم خوری و ورزش تونستم👍تو هم میتونی🙋🏻‍♀️وزن ابتدا ۱۱۰🤦🏻‍♀️وزن اکنون ۷۴🤷🏻‍♀️وزن هدف 67💃🏻قد ۱۷۶💪                             سایز ابتدا(۵۲)XXXXXXL🙄⌛️  سایز اکنون(۴2)XL💃🏻😍

هر جا گذشت کردم طرف مقابلم بدتر کرده ،  

یه جاهایی لازمه همین کارها رو انجام بدی تا طرف مقابلت بفهمه کار اون زمانش چقدر بد بوده ولی طوری هم نباشه که حس کنه داری باهاش لجبازی می کنی!

کنار میای، کنار میایی، کنار میایی، بعد یه روز می بینی دیگه نمی تونی کنار بیایی، از همون کنار می زاری می ری!

بله

 و میگم شما اجازه ندادی من برم کمک مادرم

ولی من میگم برو 

چون ما نباید یادمون بره مدیون والدینمون هستیم


 بله  پروفایل خودمم        اسم کاربری من اسم یه تناقض هست که اسمش رو از فیلسوف فرانسوی آقای ژان بوریدان گرفته.به موقعیتی میگن که فرد بین دو انتخاب عقلانی یا عقلایی گیر میکنه و غالبا انقده بین انتخاب ها تعلل میکنه که هر دو فرصت از دست میره . همه ما توی زندگی بارها توی این موقعیت بوده ایم و تجربه اش کرده ایم. 
2740

عزیزم حق داری ناراحت باشی حالا جبرانش اون سه روز که میره پیش پدرش شماهم برو خونه مادرت کاراش رو بکن بگو اون موقع نتونستم 

از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوه‌های زیبای جسم و زنانگی‌اش.(امام موسی صدر)                                                                            
هر جا گذشت کردم طرف مقابلم بدتر کرده ،   یه جاهایی لازمه همین کارها رو انجام بدی تا طرف مقابلت ...

تو روش بهش گفتم تلافی میکنم جلوی مادرش هم گفتم تابستون خبری از مرخصی کمک کردن به اینجا نیست.

پر از خیال🙂‍↔️

چی بگم


نه من اهل تلافی کردن نیستم

وقتی همسرم میره خونه مادرش میگم خوش به حالت از دعای مادرت عاقبت به خیر میشی کاشکی منم دعای مامانم باهام باشه

هروقت بخوام برم خونه مادرم منعی برام نداره


دعوا و بی احترامی هم نمی کنیم

اعصابامونم خط خطی نمیشه

عزیزم حق داری ناراحت باشی حالا جبرانش اون سه روز که میره پیش پدرش شماهم برو خونه مادرت کاراش رو بکن ...

مساله اینه که پارسالم همین قضیه پیش اومد و هرکدوممون جدا رفتیم ولی بعدش مدتها با من سرد بود.

پر از خیال🙂‍↔️
تو روش بهش گفتم تلافی میکنم جلوی مادرش هم گفتم تابستون خبری از مرخصی کمک کردن به اینجا نیست.

من یه مدت رفتارها و توقع هات بیش از خد خانواده شوهر انجام می دادم و به روی خودم نمی آوردم،  ولی مدام اوضاع بدتر می شد!  

طوری شده بود که مثلا مادرشوهرم انتظار داشت هفته ای چند روز بریم خونشون بعد اگه شوهرم ماهی یه بار می خواست بیاد خونه مادرم زورش می آمد که مهمانی من الویت بود ، برای چی رفتی خونه مادرزنت! 

دیگه یه بار به شوهرم گفتم باید برابری باشه ، هر روز رفتیم خونه مادرت فرداش باید منو ببری خونه مادرم!  اگه تو دلت تنگ می سه ، منم دلم تنگ می شه ، اگه تو اذیت می شی منم اذیت می شم! فقط می خوام به یه رفت و امد متعادل برسیم! یکی دو هفته انجام داد بعد که دید نمی شه و شرایط منو درک کرد ، قید رفت و آمدهای مادرش رو هم زد! 

کنار میای، کنار میایی، کنار میایی، بعد یه روز می بینی دیگه نمی تونی کنار بیایی، از همون کنار می زاری می ری!
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687