عزیزم منم شرایط تو رو داشتم کم و بیش
اولا دیگه از پسرعموش حالشو خبر نگیر اینطوری به نوعی هم به خودت و هم به شوهرت حیانت میکنی
و هم اینکه به اون پسر میفهمونی که هنوزم برات مهمه و باعث میشی اون نتونه از فکر کردن بهت دست برداره
و ممکنه خدای نکرده روزی مشکلی براش پیش بیاد که دیگه نتونی سرتو بالا بگیری!
دوما انسان بعد یه مدت میتونه همه چیز رو فراموش کنه
منظورم از فراموشی این نیست که دیکه به یاد نیاره
نه!منظورم اینه که دیگه این مسئله براش اونقدرا دردناک نخواهد بود
به مرور زمان حالش بهتر میشه
توصیه ای که بهت دارم اینه که اولا حالشو از پسرعموش خبر نگیر
دوما خودتم بهش فکر نکن
هر موقع فکر کردی سعی کن سریع خودتو به چیز دیگه ای مشغول کنی
انسان ذاتش اینه که اگه به چیزی زیاد فکر کنه بهش کشیده میشه
واقعا نمیخوام زتدگی خوبت به خیانت بکشه!
و همینطور زود زود به خودت یاداوری کن که این زندگی هستش که انتخاب کردی و به هیچ عنوان حق نداری احساسات همسرت رو بابت انتخاب خودت جریحه دار کنی