خواهرم18سالشه.بچگی کرده با ماشین بابام رفته و با یه پسری قرار گذاشته و چن ساعت بعدش بابام فهمید وخیلیییی عصبانی شد وحرفش زد.بعد ما نمیدونیم بابام اصلا از کجا فهمیده.یه بار میگه یه نفر زنگ زد بهم گفت.یه بار میگه از رو خطش فهمیدم.یه بار میگه صندلی ماشین جا به جا شد.خواهرم اعتراف کرد و هنوز اره گریه میکنه.ولی از بابام میترسم.تازه اینا رفته بودن یه جای خلوت خواهرم قسم میخوره پسره دست هم بم نزد و فقط میخواستم ببینمش.بنظرتون بابام چطو فهمیده برگام ریخته.جالب اینه که اون لحظه بابام خونمون بوده و مهمان داشتیم