مادرشوهرم خییییلییی مذهبیه اون شب ک با شوهرم دعوامون شد اون زنگ زد ب مامانش و همه چیو گفت بعدشم گفت گوشی رو بده ب عروسم یعنی من منم گوشیو گرفتم گفتم بجای اینک هی وقتتو پای مسجد و حسینیه ونماز بزاری یکم وقت میزاشتی این پسرتو تربیت میکردی بهش یاد میدادی چش هیزی نکنه و...بعد برگشت گفت تربیتش کردم خیلی هم پسر خوبیه🙄😏