ما خونمون یە مدت خالی کردە بودیم زندگی نمیکردیم اونجا،امانت دادیم دست همسایە خودشون ساخت و ستز میکردن یە ماە اونجا بمونن،یکی دوماە اونجا بودن،زنە دوست پسرشو آوردە بود اونجا دیگە مردم فهمیدن رسوا شد ولی انداخت سر من،کە دختر خودشون بودە دوست پسرشو آوردە درحالی کە من دوسە ماە بود اونجا نبودم،ما خیلییی عجیب بهشون اعتماد داشتیم و خیلییی بد تهمت درست کرد واسمون،و تاوانشم با مریضیش داد...