2737
2739
عنوان

چطوری لحظه مرگ رو فراموش کنم

132 بازدید | 15 پست

خودم ندیدم شوهرم دیده ۴ سال پیش لحظه ای که بچه ی ۴ ساله خواهرش با سر و صورت خونی و گریه میکرد دیده که بردنش بیمارستان و دیگه برنگشت این اتفاق رو همه اعضای خانواده و فامیل تاثیر خیلی بدی گذاشت حالا شوهرم میگه همیشه شب موقع خواب صدای گریه هاش رو می‌شنوم خیلی اعصابش خورد میشه اصلا از اون اتفاق به بعد هم عصبی شده و زودرنج میخوام ببرمش پیش مشاور ولی نمیاد

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

اینک بگیم فراموش میشه شدنی هست اما بستگی ب خودش داره

باید بپذیره صحنه ای رو ک دیده

یا دوباره با همچین صحنه ای روب رو بشه

ک بازم ب خودش بستگی داره ک باید بفهمه روند درمان شخصیش چطوریه

من هیچ صگی نیستم...خوبه؟
2740

ادم یادش نمیره که.همین الان با یه تاپیک یاد داداشم افتادم و کلی گریه کردم.کلا داغ عزیز دیدن زندگیتو تا ابد عوض میکنه.بمیرم الهی من داداشم سروصورتش فکر کنم خیلی زخمی شده بود هرقد التماس کردم نذاشتن ببینمش برا اخرین بار

چرا !کی بچه رو زده بوده!.باید ببریش روانپزشک مجبورش کن هیچ وقت از ذهنش نمیره

نزده بودن مونده بود زیر آوار داشتن یه خونه ای رو میکوبیدن این بچه هم خیلی شر و شیطون بود اونم اونجا بود 

سلام عزیزم

میتونی برنامه زندگی پس از زندگی رو براش دانلود کنی.

کسانی که تجربه نزدیک به مرگ داشتن صحبت می کنن.

امسال قسمت آخر دوتا بچه هم اومدن صحبت کردن.

کلا کسانی که تصادف کرده بودن اکثرا میگفتن که درد لحظه ی تصادف رو حس نکردن و قبل از برخورد روحشون جدا شده.

مخصوصا برای بچه ها خیلی خیلی اون دنیا قشنگه.

اگر بفهمه جای خواهر زاده ش خوبه کمتر غصه میخوره

ای وااایییی💔💔 چه اتفاقی براش افتاده بود بچه؟

داشتباه یه خونه ای رو میکوبیدن این بچه هم خیلی شر و شیطون بود رفته بود اونجا وایساده بود که میمونه زیر آوار 

من پدرمو در اثر ایست قلبی حدود ۷ ماه پیش از دست دادم

لحظه های آخر ک مامانم جیغ میزد تموم کرده خودمو پرت کردم کنارش جوری که زانو هام زخمی شد در اثر سایش با زمین

و امان از چشماش...اون چشمای سبز قشنگی که همیشه به روم می‌خندید هر چی صداش کردم دیگه نگام نکرد و نیمه باز بود

اون لحظه غمگین ترین سکانس زندگی منه وقتی گردنش کج شد و چشماش فقط خیره به رو ب رو بود....

وقتی خواستن خاکش کنن کلی التماس کردم صورتشو ببینم چون میخواستم اون صحنه و اون چشما از ذهنم دور شه و نشن آخرین دیدار اما هر چی التماس کردم مامانم و داییم نذاشتن....

لحظه مرگ عزیزان خیلی سخته....بار روانیش آدمو نابود میکنه

اگه امضامو میخونی مهربانترینم ممنون میشم برای شادی روح پدرم دعا کنی با قلب پاکت🖤🖤
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687