من امروز صبح سر میز صبحانه حواسم نبود صندلی رو روی پای دخترم گذاشتم سریع فهمیدم و برش داشتم
دخترمم گریه اش نگرفت جیغ زد و بغض کرد
سریع گفتم ببخشید مامان حواسم نبود رفتم بغلش کنم دخترم کلاس اوله خب؟
به شدتتت عصبانی بود و منو هول داد دوباره خواستم بغلش کنم گفت برو اصلا نمیخوام اماده ام کنی خودم لباس میپوشم برو اونور دوس ندارم پیش من باشی نمیخوام ببینمت
لباسشو پوشید تا لحظه اخر هم هی غر میزد
میخواست مثلا جورابشو بپوشه هی میگفت اه بی شعور
تا لحظه اخرم عصبانی بود و سرویسش اومد دیگه منم سرش داد زدم یالا برو سرویست اومد زوود باش ببینم
اونم دوباره بغض کرد و رفت سواز سرویس شذ رفت
کلا مدلش اینطوریه ماجرای دو شب پیشو هم بگم