من دارم طلاق میگیرم شوهرم خیانت کرده بود با زن شوهر دار من اما نگفته بودم به بابام فقط مامانم
حالا داییم اون حیوونو با یه دختر تو رستوران دیده اومده گفته به بابام
بابام خونه رو با خاک یکسان کرد که چرا نگفتید به من حالا رفته فیلم رستورانو گرفته فردا ببره خونه پدرشوهرم آتیششون بزنه
من دارم دق میکنم کثافت بزار من برم بعد وای دارم آتیش میگیرم
الانم بابام نشسته داره گریه میکنه
چه خاکی تو سرم کنم