2733
2734

نه آینده برام مهمه نه ازدواج و عشق نه کار و تحصیل نه ناراحتم نه خوشحال فقط عمیقا از درون احساس پوچی میکنم. 

کلاس زبان میرم یهو وسط کلاس احسا پوچی بهم دست میده و همچی برام بی معنی میشه کلا کلاس رفتنه برام بی معنی میشه.

نه رابطه با خدا آرومم میکنه نه کارای دنیایی مثل تفریح و گردش و مهمونی .

نمیدونم چمه. 

دوقطبی هستم و تو یه گروه تو تلگرام عضوم که اونام دوقطبین ولی هیچکدومشون مثل من نیستن که همیشه حس پوچی داشته باشن نسبت به همه چی.

شاید باورتون نشه ولی بخدا اگه الان بهم یه میلیارد هم بدن هم برام فرقی نداره.

نمیدونم خودم حس میکنم بخاطر سرکوب نیاز های دوران کودکی و نوجوانیمه چون اونموقع ها حسرت خیلی چیزا رو کشیدم.

حتی همون بچگی هم مثلا کلاس چهارم پنجم یهو وسط کلاس حس میکردم دنیا برام ارزشی نداره و یهو همه چی ارزششو پیشم از دست میداد

عجیبه تو بچگی اینجوری بودی...من بچگی خیلی همه چی بهم حال میداد سرخوش بودم ولی بعد از کنکور هیچی بهم حال نمیده حتی اکیپی رفته بودیم سفر وند وقت پیش همه اینقدر خوشحال بودن و حال میکردن اما من خنثی بودم..........فکرکنم درجات کم افسردگیه


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
عجیبه تو بچگی اینجوری بودی...من بچگی خیلی همه چی بهم حال میداد سرخوش بودم ولی بعد از کنکور هیچی بهم ...

اره من از ۳ سالگیم یادمه درجاتی از افسردگی نشون میدادم هیچوقت همیشه خوشحال نبودم

2740
دارو نمیخوری؟ من حتی اگه عروسی یا مهمونی یا باغ دعوت بشیم اصلا دلم نمیخواد برم درصورتی که همه خوشحال ...

چرا میخورم ولی خیلی اثر خاصی نداره 

یه اپیزود هایی هست به اسم شیدایی که آدم شدیدا سرخوشه . دارو هام فقط شیداییام رو کم کرده 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687