اصلا ذوق ندارم اولین سالیه که بیشتر ناراحتم تا این که خوشحال باشم دوست دارم تنها باشم
من و خواهرم دوقلوییم که معلول جسمیه و با خانواده پدری زندگی میکنیم عمم و زنعموم زنگ زده بود که میخوایم برات کیک بگیریم بیارم مدرسه برات (معلمم) یا بریم بیرون طبیعت عکس بگیرین قبول نکردم اخه با کسی که راه نمیره کجا برم چه عکسی بگیرم همه عکسا بد میشه اونم طبیعت که حداقل جا برای نشستن هم نیست
الکی گفتم بعدا میگیریم خیلی دلم گرفته
دلم میخواست یه حشن دخترونه بگیرم دوستام باشن و برای خواهرمم تنوع بشه و راحت باشه تو خونه دوتا از دوستای خیلی صمیمیم باهم قهرن اونم نگرفتم
کاش بیخیال بشن فردا هم میان خونمون