مسافرت ک ن جمعه رفتیم باغ برادرشوهرم ،جاری دیگه ام ب بچه ام گیر میداد حرفایی میزد ک انرژی منفی میگرفتم اومدم خونه دوستانه بهش پیام دادم ک من بعد نگو اینطوری من ناراحت میشم چنان بهم حمله کرد خدا رحم کرد پاره نشدم تموم نسد رفته مادرشوهر پیرمو پر کرده اونم زنگ زد ب شوهرم مارو شست ک مگه ما (یعنی دقیقا جاری رو تو جبهه خودش قرار داده)چی گفتیم ناراحت شده اعصابمون یه هفته اس داغونه ای بابا دسته جمعی چیه