بچها الان چند دقیقه پیش باعاش حرف زدم صداش خیلی بد بود گفت دارم میمیرم من شروع کردم گریه کردن گفت شوخی میکنم دارم میخابم اصلا اصلا اینجوری نبود با خانوادش بخاطر من میونشون شکر آبه خونه خودش تنهاست من نمیتونم برم دارم از استرس میمیرم بنظرتون به خاهرش بگم چیکار کنم 😔😭
شاید خوابش برده
بچها من چیکار کنم زنگ‌میزنم جوابم نمیده تا عصر حرف زدیم خوب بود
سرشب گفت من خیلی خستم از اینک تورو بمن نمیدن منم جدی نگرفتم گفتم‌همیشه این حرفو میزنیم ولی صداش خوب بود تا نیم ساعت پیش زنگ‌میزدم قطع میکرد اونم چنبار تا آخرش جواب داد صداش بد بوددد😔
بخواب
خواسته بترسونه
سناجان منم نگران شدم عزیزم ولی اروم باش توکل کن به خدا و به چیزای بد فکر نکن سعی کن اگر تونستی یه طوری ازش خبر بگیری از طریق کسی به هر حال شرایط برای فرشاد خیلیییییی سخت تر شده ممکنه بحث و دعوا با خانوادش داشته باشه و حالش خوش نباشه در این شرایط اروم و قرارش تویی یکم تلاش کن حال بد و منفی رو ازش دور کنی و بهش امیدوواری بدی
مارم بیخبر نزار نگران میشیم
سنا جان بیدار شدین؟ نگران شدم حالتون خوبه؟
سنا جان بیا خبری بده باید به داداشت میگفتی بره خونه اش یه سر بهش بزنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
