دو ماه و نیم از تولد ۱۶ سالگیم گذشت و صبح یه روز (روز هشتم مهر ماه)خبر بازداشت داداشمو بهم دادن
و اون روز داداشم رفت زندان وقتی که برادرش پرسیده بود چه اتفاقاتی افتاده که بازداشتش کردید
گفتن ادم کشت در صورتی که این اتفاق نیوفتاده بود در حقیقت یه فیلم دیده یودن توی دوربین که تیپ اون شخص شبیه داداشم بود و اون بهونه ای بود واسشون که بگیرنش
که حالا بعدشم هزار دروغ دیگه بافتن که کاری ندارم
فرستادنش زندان تهران بزرگ بعد فرستادنش اوین
از اوین به رجایی شهر
از رجایی شهر به تیمارستان امین اباد
از امین اباد فرستادنش رجایی شهر
از رجایی شهر به اوین
و قراره تبعید شه به یکی از شهرای کرمان
که این بین اعدام مصنوعیش کردن
بردنش امین اباد هزار جور اسیب روحی دید
بخاطر گرفتن اعتراف به کار نکرده بینیشو شکستن و نذاشتن بره بیمارستان تا چند روز پیش و خونریزی داشت
نذاشتن وکیل بره رو پروندش
بهش گفتن مادرتو برادرتو گرفتیم
مادرو دغ دادن
جنینشو از شدت فشار روحی به همسرش کشتنش و با نامردی تمام گفتن بچه ای که پدرش تو باشی همون بدنیا نیاد بهترشه
۱۸ ماه بلاتکلیف بود ضربه روحی دید و همچنین جسمی
اون داداشم کسی نیس جز داداش سامان یاسین 😭😭😭💕💔💔💔