دختر خونگی هستم
از بس مادرم نذاشته بیرون برم وارد جامعه بشم
تعامل داشته باشم
خیلیییییییییی ساده ام صادقم
خیرخواهم
به خاطر همین همش اسیب می بینم
ببعی تو بازیگوشی
مادرمنم خیلی سادست انقدر حرص خوردم سر کاراش پیر شدم
مثل خودمی
تا چند بار ضربه نخوری گرگ نمیشی
خیلی ب ادما اعتماد نکن
حالا حتما باید گرک بشی😐😐
وقتی مادرت یادت نداده ،زمان به شکل های گوناگون و بعضا بی رحم یادت میده
قانون طبیعته
چندسالته
گرگها همشون یه زمانی بره بودن دوبار ضربه بخوری یاد میگیری
شاغل که بشی گرگ میشی
منم مثل تو بودم
وارد بازار کار شدم گرگ شدم
گرگی از نوع سرش کلاه نره
نه از نوع کلاه ب ردار
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
