یک بار نشده یکی توی خانواده مون قربون صدقم بره نازمو بکشه بهم محبت کنه باهاهم با مهربونی صحبت کنه امروز رفتم جایی حالم خوب نبود مجبور شدم از اون محوطه سریع بیام بیرون حالم خوب نیست همش تپش قلب می گیرم... وقتی اومدم بیرون یه اقایی که مراقب اونجا بود اومد پیشم گفت دخترم چی شده حالت برای چی بده؟💔 و من اون لحظه دلم میخواست گریه کنم تپش قلبم بالا بود میگفت میخوای بری یه اب بزنی به صورتت حالت بهتر بشه انقدر با مهربونی صحبت کرد که بابامم باهام هیچ وقت اینجوری صحبت نکرده بود... من واقعا معنی محبت رو نمیدونم وقتی میبینم یکی با دخترش با مهربونی صحبت میکنه دلم میخواد گریه کنم... به خاطر این همش منزوری و کم حرفمم و اعتماد بنفس ندارم و همیشه خیلی اروم صحبت میکنم که کسی صدامو نمیشنوه💔