گذر یکی خورد به این سمت منو بلایکه بیام بقیشو بخونم بوس بهت مهربون
همچین بدم نگفته خب وقتی خودشون پسر دارن چرا به پسر خودشون نمیگن هی میان پیش این میگن ما اگه پسر خوب دور برمون بود بهش معرفی میکردیم پسر خودشون چشه بده خوب نیس؟ اتفاقا بچشونو برد بالا غیر مستقیم میگفان پسر خودمون خوب نیس
خلاصه جاریم خیلی عصبی شد شوهرشو کشید راهرو
صداشون میومد که جاریم میگفت اول ببینه اون حاضر میشه به این بیاد بعد بگه من نمیخام یکی از خواهر شوهرم رفت پیششون که نذاره دعواشون شه
مادرشوهرمم اخم غلیظ به من کرد خلاصه خیلی همه چی قاریشمیش شد
که مامانم فرشته ی نجاتم شد زنگ زد دیر وقته بیا خونه
آخه من نامزدم (عقدیم)
من سریع خدافظی کردم اومدم
نامزدم که تا اون لحظه فقط با سکوت و اخم نگام میکرد
تو ماشین کلی دعوام کرد و .....
منم گفتم اگه بده چرا انقد تعریفشو می‌کردید
اونم هیچی نگفت فقط با سرعت دیویستا منو رسوند خونمون
برادر شوهرم خیلی ازم نارحت شده و جاریم که مطمئنم کینه کرده خواهر شوهر و مادر شوهرم که بماند...
عجب گیری کردیما😑
وا مگه دختر بدبخت چشه که این جور ناراحت شدن حالا برادرشوهر خودش چه تحفه ای
نامزد بودی و همیچین خونی بپا کردی 🥴🥴🥴🥴🥴
اصلا تقصیر تو نبود خب خودشون تعریف کردن
بنظرم حرف بدی نزدید.یکیو خیلی تعریف کردن شماهم گفتید پسرخودتون هست. یه حرف عادی بوده زیادی بزرگش کردن
هیچ تقصیری نداشتی
خوب کردی آفرین. کی به اوناگفته برای برادرت دخترپیداکنن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
11 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
16 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
