دوستان شاید مساله من برای بقیه خنده دار باشه...اما الان شدیدا دلم گرفته...دخترم ۴ سال و نیمه شه ی شب گفت تو اتاق خودم بخابم و راحت خابید از اون موقع اصلا و ابدا دیگه اتاق ما نمیخابه گاهی شدیدا دلتنگ این میشم بغل خودم بخابه اما نمیخابه...گریه میکنه جیغ میزنه میگه اتاق خودم بخابم ...دلم خیلی گرفته یعنی اون اصلا دلش برای بغل خابیدن من تنگ نمیشه؟چرا پس من آنقدر دلتنگم بغل من بخابه....😔
این رفتار دختر شما، آرزوی خیلیاست
خیلی خوبه که مستقل شده خودش
بچه ی چهار سال و نیمه پیش مامان باباش میخوابه؟😕😕😕😕
کار درست بچه میکنه
از سیبیل باباش خوشش نمیاد
برو خداروشکر کن اتاق خودش میخوابه و کنارته، من چی که دوست داره بره بالا خونه بابام اینا پیش مامانم بخوابه
چقدر خوب دیگه تا کی میخوای پیش خودت بخوابونیش. من از خدامه یه روز بچه‌م مستقل بخوابه منم با شوهرم راحت باشم
از تفاوت بارز پدر مادرا با بچه ها اینه ک؛
اونقدری ک پدر مادرا بچه رو دوست دارن،بچه اونا رو دوست ندارع
این حس رو فقط پدر مادر ب بچه دارن،برعکس نیست و خیلی طبیعی و خدا دادی هست
اتفاقا خیلی هم خوبه
اگه اینطوری نبود بچه هم از پدر مادر هیچ وقت جدا نمیشد
تازه دیرم جداش کردین
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
