2733
2734

دوستم میگفت فکر میکردم اگه بعد داداشم برم حموم حامله میشم!!!

خودمم فکر میکردم اگه پسری بهم دست بزنه حامله میشم!

خدایا راضیم به رضای تو

فکر میکردم همه معلامون از بالا شهر میان و خیلی پولدارن

از خدا جوییم توفیق ادب، بی ادب محروم ماند از لطف رب☆ای کاش به جای خیلی از واحدهای بی محتوای درسی چند واحد ادب تدریس میشد. قطعا جامعه سالمتر،آرامتر،... داشتیم. 

فک میکرم نمک غذا رو سرد میکنه 🤣🤣🤣

با نظرم مخالفی ریپلای نکن حوصله کل کل ندارم هر نظری که میدم نظر شخصیمه😑😶😶😑😶 اینکه زود ازدواج کردم هم به خودم ربط داره    با تشکررررر🙏🙏🙏🙏🙏    تا که از جانب معشوقه نباشد کششی                 کوشش عاشق دیوانه به جایی نرسد 🥰😍

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731

فکر میکردم اگر تلوزیونو بشکنم میتونم برم اون ور پیش آدما یا لمسشون کنم🙂😂

فقط 24 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
من و تو👩‍❤️‍👨و ثمره ی عشقمون🥹💗                                                       گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین...خانه آباد شدم خانه ات آباد "حسین":)🌱_اباعبدالله❤

بارداری باحلقه ازدواج هر۲سال۱بار

تا۲۶سالگی براین باوربودم



میدونم شماهاواردید

منم نبودم

جواب هرکس رودادم خودش ریپ بزنه حتی تواستاتر،اگرریپ نزدم بدون اگرتعلیق نشدم لیاقت جواب نداشتی ندادم،فحش نمیتونم بدم چون تعلیق میشم امابدون نثارخودت ووالدینت کردم ودلم خنک شده،ولعنت خدابه مردی که به زنی دراین سایت درخواست میفرسته ولعنت به والدینش بااین نجس زاییدنشون وبزرگ کردنشون....

فکر میکردم داداشام هر کدوم یه فرشته دارن که اگه تف تو چاییشون میان میگن من بودم، سر این قضیه چندین سال عقده تف کردن تو چایی داداشام و داشتم🤡

او قندِ روزهای تلخ من است!🤎 .
2740

من خیلی بچه نبودم. 12 سالم بود. وقتی امام جماعت مدرسمون اولین بار درباره پریودی گفت، من فکر میکردم از زیر بغل میاد😐. بعد من تا مدت ها اصلا دستمو بالا نمیبردم.. 

 چهارشنبه، 5 اردیبهشت 1403، ساعت 22:22 : من حالم خیلی بهتره. این بار دیگه نمیذارم فکر و خیال انرژیم رو بگیره. این بار هدف میذارم و برنامه میریزم براش و به هر قیمتی بهش عمل میکنم. کتاب میخونم. ورزش میکنم و میدوزم..   شنبه، 9 دی سال 1402 و ساعت 11:01 صبح: من حالم خوب نیست.. احساس میکنم اندازه یه اتاق سه در چهار، غبار دور من رو گرفته و خودمو اون وسط گم کردم.      دوشنبه، 29 آبان سال 1402 و ساعت 9:28 صبح: برای مدت تقریبا زیادی نیستم و اینجا نمیام. ولی لطفا اگه سوالی ازتون پرسیدم که تا این لحظه جوابمو نداده بودین، لطفا جواب بدین. وقتی برگردم میخونمش. خیلی ممنونم که مهربونید و این مهربونی رو نشر میدید💙...   از نظر من آدما وقتی چشماشون پر اشکه و برق میزنه و همزمان دارن میخندن، خیلی خوشگل میشن. من اون لحظه رو از نوع شادش براتون آرزو میکنم 🌿.. 

بچه بودم فک میکردم عروسا همون طور که با آرایش شکلشون عوض میشه صداشونم عوض میشه همیشه از نزدیک کنارشون بودم به صداشون دقت میکردم🥴🥲😂

پدر و مادر چراغ خونن،،خدایا چراغ هیچ خونه ای رو خاموش نکن...الهی آمین🤲

فکر می کردم سربازای جنی دارم

تازه توی خیالم یه شوهرم داشتم که اونم سربازای جنی داشت ولی از هم طلاق گرفته بودیم🫡😂


من مرغ آتشم ... شب را به زیر سرخ پر خویش می‌کشم ... در من نشان نیست ز سردی و تیرگی ... من از سپیده‌های دروغین مشوشم❤️‍🔥 " سیاوش کسرایی"
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز