چند سال پیش رفتیم سفر با مادرشوهرم اینا هی پیچید به پای منو شوهرم بین ما دعوا راه انداخت خودش نشست تماشا اولین بار بود با شوهرم تو جمع بحث کردم من خیلی ارومم ها
الان دوباره پیش اومد یعنی به اجبار دوباره قراره باهم بریم سفر همونجا تازه یه خواهرشوهرمم هست که اون از اینم فتنه تره و کلا از من خوشش نمیاد و سنشم زیاده مجرده دنبال اینه که ایراد بگیره
چیکار کنم به نظرتون سری پیش عذاب کشیدما اشکمو دراوردن
بچه نگین میتونی نری و فلان مجبورم برم. چون جاشو خودم ارگانی گرفتم نرم نمیشه فقط تحویل من میدن قرار بود خیر سرمون تنها بریم