منم بالای خوشگلمو شهریور سه سال میشه که از دست دادم یه ثانیه از فکرش در نمیام همش حسودیم میشه به اونایی که بابا دارن چون مامانم بعد بابام خیلی شکسته شد حتی یه دونه قرص نمیخورد قبلاً ولی الان همه وجودش مریضه ازین دکتر به اون دکتر دیگه کم آوردیم هممون ما سر خونه زندگی خودمونیم ولی مامانم تنها تو یه شهر دیگه با داداش کوچیکم که 26سالشه و با ندونم کاریاش بیشتر مامانمو اذیت میکنه