باز برگشته میگه فلان جشن بیا گفتم ببینم علی هست اگربود میایم میگه ن طرف خیلی گفت توبیای زنونس😑درصورتی که برادرشوهرم پدرشوهرم دارن میان یعنی مرداهم هستن
دگ خسته شدم انقد گفتم ولی بازتکرار کرد بدرک ک ناراحت شد اگرشوهرم منتونست منم نمیرم اخه فامیل شوهرم من چرا باید تنهابرم تازه کارتم ندادن
خستم از زندگی, از بی پولی, از غصه خوردن, از دلشوره, از بیماری .دلم یه تن سالم میخواد یه لب خندون میخواد یه خونه ی خوشگل و یه زندگی پر از ارامش میخواد طوریکه از خوشحالی زیاد گریم بگیره و بگم همه مشکلات بلخره تموم شد بلخره سختی ها تموم شدن بلخره منم حق زندگی و خوشحال بودن و ارامش و سلامتی رو درکنار خانوادم دارم.🤸 چیمیشد الان کنار شوهرم تو ماشین نشسته بودم و باهم میگفتیم و میخندیدیم و تو راه مسافرت میبودیم .🚶🏼♀️ خدایا هر وقت تلاش کردم هر وقت ذوق کردم هر وقت خوشحال شدم تهش زد حال زدی بهم حواست باشه ها.
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘