۲۰ ماهشه خودم خیلی ضعیف و لاغر شدم اون شب اینجا بودن مادر شوهرم میگف کاش هیچ وقت از شیر نگیریش تا وقتی خودش اینقد بفهمه بگه دیگه نمیخورم گناه داره و از این حرفا
ازون طرفم بهم میگف شبیه معتادا شدی چن بار اینو گفته و کلی حرف دیگه
بخاطر این حرفشم شده دوس دارم هز چ زود تر از شیر بگیرمش تلخک براش گرفتم امروز شروع کنم بنظرتون خودمم دلم نمیاد یجوریم😒
مادر شوهرت ک چرت میگه اصلا گوش نکن..
به حق چیزهای ندیده و نشنیده به اون چه ربطی داره شوهرت هنوز شیر میخوره اسی؟ شوهرتو از شیر نگرفتن اینو بهت میگه
وا ۲۰ ماهشه دیگه چخبره
دخترم تا دندون دائمی درآورد بهش شیر دادم
جه خبره اون شیر دیگه برای بچه قوتی نداره، از شیر بگیریش بهتر غذا میخوره
خب بالاخره که باید از شیر بگیریش خواهر منم کلی ضعیف شده بود سر شیر دادن به بچش دیگه ی کوچولو زودتر از شیر گرفتش عیبی نداره
اگه ضعیف شدی بیست ماه کافیه
منم خیلی لاغر شده بودم همین حرفارو به منم میزدن
بیست ماهگی از شیر گرفتمش
خداییش اگه مادر خودتم این میگفت ناراحت شدی؟
حالا منظوری نداشته گفته ضعیف شدی
مسائل و بزرگ نکن عزیزم
پسر من بیست ماهشه از نوزده ماهگی نخورد ،مادرشوهر منم میگفت شبا بدش ولی دیدم چکاریه بچه اذیت کنم الان خودش راحته منم راحت
دختره یا پسر؟
فعلا زوده حداقل یه ماه دیگه بزار الان فعلا میوه ی فصل نیومده.بزار بیاد اونموقع خیلی برای هردوتون راحتتره
حالا مادرشوهر یه چرتی گفته
از الان کم کم بچه رو اماده کن یهو از شیر نگیر به خاطر حماقت یه کس دیگه بچه رو اذیت نکن
به خودتم برس
