سلام ...همسر من یک خاله داره که همسن خواهرشوهرمه و خونه مادرشوهرم بزرگ شده...مادرشوهرم یه عالمه خواهر برادر داره....اولش که اومدن خواستگاری هی نشستن هی بلند شدن گفتن فکر کن اینم خواهرشوهرته...پدرشوهرم هم خیلی دوستش داره و حتی سرش با من دعوا کرده...
انصافا خانوم خوبی هست....خیلی هم مذهبی هست و تو همین زمینه شاغله و خیلی فعالیت داره...خیلی سرش شلوغه و دخالت و بدی ازش ندیدم..منم اوایل قبول کردم که به چشم خواهر همسرم ببینمش ...ولی این خانوم به خاطر دلایلی که منطقی هم هست با من مثل عروس های خواهر های دیگش رفتار میکنه نه زنداداشش ...حتی سایر عروس های خواهرهاش رو مقدم تر از من میشماره .. اصلا صمیمیتی که با خواهرشوهرهام داره رو با من نداره...چه تو جمع چه تو خلوت.. ....خلاصه من به تصمیمش احترام میزارم ولی اینکه انتظار دارن من روابط و رفتار خیلی صمیمی باهاش داشته باشم خیلی ناراحتم میکنه...انتظار دارن مثل سایر خاله های شوهرم باهاش رفتار نکنم...ما امسال اصلا عید دیدنی خونه هیچ خاله و دایی نرفتیم ولی
مادرشوهرم و خودش همش گلایه میکنه که چرا مثلا عید دیدنی نرفتیم خونش؟(بعدا رفتیم ها) ...انتظار دارن شام و ناهار دعوتش کنم و یا خیلی چیزهای دیگه
...آخه یعنی چی؟محبت و مهمونی و کادوی خوب برای بقیه عروس های خاله های دیگست اونوقت توقع جبران رو از من دارن😵💫
والا من خودم همین با خانواده شوهرم سر و کله بزنم برام بسه...
نظر شما چیه؟