حرص و طمع آدما
جونم برات بگه مش رجببببب،،، از نامردی و دل شکستن آدماش.. زلزلشم دوست ندارم،،
آها بادتندشم دوست ندارم..
از ادمای بی حیا
ازینکه مرگ دست خودمون نیست...
کاش مرگ دست خودمون بود دلم برا عزیز آسمونیم پر میکشه.
مرگ نبود زندگی معنی نداشت هیچکس زندگی نمیکرد اصلا
همون اندازه که از مرگ میترسم همونقدرم بودنشو دوست دارم
از ادمای ظالمی ک ظلم میکنن بعد راس راس میگردن
اتفاقا بنظرم مرگ خوبه اگه نبود بیمزه بود
مریضی
فقر
اینکه چرا به بچه باید تو پول غلت بزنه یکی دیگه کفش نداشته باشه بپوش
از فقر و کثیفی . میبینم چقدر همه جا آشغال ریخته . حیوونا پی پی میکنن توی کوچه خیابون . هر کی تف می‌ریزه رو زمین . نفرت دارم
نه دیگه اگه زنده میموندیم هروز آرزوی مرگ میکردیم چون هرچیزی یه اندازه ای داره ممکنه سیر می‌شدیم و بیزار از زنده موندن
از دنیا یکی از آدم ها بدم میاد که همه حسود و خودخواه شدن
یکی از مریضی و فقر بدم میاد
عنکبوتاش
من از مرگ پدرم فوت کردن انگار دنیا خالی شده
همش به خدا میگم خدایا من زودتر از مادر و برادرهام برم چون واقعا تحملش را ندارم💔
من از دروغ
از حسادت
از چشم و هم چشمی
از دیدن خیانت
از دیدن حسرت جونای کشورم
از دیدن بیعقلی یه سریا
حالم خراب میشه و بدم میاد
اینکه یه عده گرگ در لباس بره ان....بی عدالتی، حق بقیه و مردم را میخورن ولی قانون هم پسشون بر نمیاد ...ظلم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
