یهویی سر هیچی که من اصلا مقصر حتی نیستم و خودش شک و بددلی داره میگه پیام نده و زنگ نزن دیگه خدانگهدار برای همیشه و گوشی رو خاموش میکنه در حالیکه مثلا عصر با هم بگو ووبخند و شاد و قربون صدقه یهویی شب سر اینکه من ساعت ۹ و نیم خوابم برد و پیام هاش رو تا ساعت یک نصف شب جواب نداده بودم نوشته تووبا کسی هستی و دروغگو و خیانتکار هستی و دیگه پیام نده و زنگ نزن و گوشی رو خاموش کرده
اعصابم هیلی به هم ریخته و تا صبح خوابم نبرد الانم باید برم سرکار با چشم های پف کرده و سردرد و آشفتگی ذهنی
توی رابطه دونفر باید همو درک کنن تو اونو درک میکنی؟
فدای سرت
ببین این پارانویا داره
وقتی گفت خدانگهدار ی آب بریز پشت سرش و بی خیال شو چون این آدم پیرت میکنه
رابطه ای که باور نکنه خوابت برده و مهمتر رابطه ای که توش انگ خیانت بخوری رو ادامه میدی؟
باشد که سالها با چشم پف کرده بری سر کار ها
اینبار ک گفت خدانگهدار طرفش نرو خودش دید هیشکی نازشو نمیکشه میفهمه
ادامه بده قشنگ دیگه هیچی ازت نمیمونه یکی با رل بدل شکاک نمیشه ادامه داد یکی هم با شوهر بدبین شکاک نمیشه زندگی کرد
فراموشش کن
