بار هزارمش این کار .خودش میدونه ک منم حساسم
ایشون یکشنبه خونه ما بود کلا بچشو باز دادیم بوسم کردمش بعد دیدم ابریزش بینی داره بچه ولی خب به دلم بد راه ندادم خودشم نگفت بچم مریضه (دوستان برای بار هزارمه ک بچه مریضو میاره خونمون و نمیگه مریضه من صد دفعه گفتم مریض بودنی بگو نفهم )
ما فردا شبش دوشنبه رفتیم شام خونه یکی که همه سالم بودن مشخص بود خب نه سرفه و چیزی بعد برگشتیم خونه فکر کن برگشتنی گلودرد خفیف داشتم
خب من اگه از نهمونی مریضی گرفته لودم ک به این سرعت نشون نمیداد
صلحش دیگ بیدارشدم گلو درد شدید شده بود ولی بازم گفتم شاید از مهمونی گرفتم چون به خالم ک پرسیدم دوباره ک نمیدونم مریض شدم از بچت یا مهمونی گفت نه ما سالمیم درحالی ک مامانم گفت بچش بازم اب دماغش شدیدمیومد احتما خیلی زیاد ازون گرفتید
منم خیلی عصبانی شدم چون یه دفعه دهنشو باز نمیکنه بگه مراقب باشید مریضه میگم عیب نداره فقط ابنجارو داره ناراحتش نکنم ولی زدم به سیم اخر زنگ زدم بهش و بهش گفتم....
ادامشو پست بعدی میزارم چون تجربه ثابت کرده کلشو تو پست اول میزاری کسی نمیخونه