وسواس فکری شدید دارم تا جاییم درد میگیره میگم دوراز جون سرطانه دستم درد میگیره میگم قلبمه امشب نفسم تنگه بازم میترسم
ترخدا یچیزی بگید آروم بشم خسته م از گریه زاری کردن
واقعا احساس میکنم دیگه کشش ندارم
حتی از اینکه برم دکتر و چکاب بدم وحشت دارم اصلا از روبه روی دکتر رد میشم تپش قلب میگیرم🥲
علاوه بر خودم خانوادمم دارن اذیت میشن همش میگن تو هیچیت نیست ولی قبول نمیکنم…