چند سال صبر کردم بخاطرش از خود گذشتگی کردم
دوست نداشت با دوستام باشم
دوست نداشت کلاس هنری برم
دوست نداشت تفریح برم
اگه میفهمید برا خودم خرید کردم حسود میشد
حتی دوس نداشت پیشرفت کنم
اخر هم گفت نمیخوامت برا ازدواج در حالی که چن سال صبر کردم بقول خودش خونه بگیره همش دروغ بود
فکر میکردم فراموش کردنش راحته ولی اینکه حالا خودمو پیدا کردم چقد بخاطر اون منزوی و تنهام الان
:(
باشه ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س
ببین همه اشتباه میکنن دل میدن به یه آدم اشتباه
حالا خوبه ازدواج نکردین ،اذیتت کنه که مسائل طلاق گرفتن هم بیاد روش
الانم دیر نیست به فکر خودت باش و قوی باش
اتفاقا خوب شد الان فهمیدی
آیندتو بساز و بیخیالش شو به همین راحتی
لیاقتتو نداشت همین
من میدونم اگه ازدواج میکردم زندگیم نابود بود چون بشدت پولکی هست رو زمینشون گوجه کاشته ی کارگر نمیگیره بره سر زمین از بس که خسیسه میگه کارگر بلد نیست اب بده به گوجه ها گفتم خوب تو یادشون بده تو این چنسال فقط یبار کادو با سه ماه قهر کردن من خرید از بس که خسیس بود اولش گولم زد خوشحالت میکنم خوشبختت میکنم خونه میگیرم واقعا نباید اعتماد کرد
