خونه مادشوهرم خوابیدیم تو سالن کنار بقیه
شوهرم آخر شب رفت آب بخوره
منم یه شکلک عجیب درآوردم دهن کج زبون بیرون چشم چپ رو به سقف
دیدم شوهرم بالا سرم وایساده داره نگام میکنه نور کمی از بیرون میومد تاریکه تاریک نبود خونه
فککرد تو خواب اینشکلی شدم
دیدم نشست کله اش رو آورد نزدیک با دقت و تعجب نگاه میکرد
به زور جلو خنده ام رو گرفتم تا بقیه بیدار نشن که یهو خنده ام شبیه خُرناس شد اینجا شد دیگه پتو گرفتم جلو دهنم میخندیدم دختر ۵ ساله ام بیدار شده میگه مامان مامان چرا گریه میکنی چی شده
شوهرم گفت خدا شفاف بده ديوونه
🤣🤣🤣🤣🤣