از دست خواهر شوهرم و جاریم لطفا بیاید

ببین رازهاتوپیش جاریت نگواصلا همیشه سعی کن توازاون بدونی تااون ازتو واین ک اکثراقات رابطه جاری هاخوب میشه یابقیه رو ادم حساب نمیکنن یای خرابکاری رخ میده مث حرف اوردن حرف بردن برو بیاولی پشت خارشوهرت ایناحرف نزن اصلا وتونمیدونی اون چجورادمیه هم خاهرشوهرت هم جاریت باهمشون سنگین رفتارکن و اصلاااااارو نده و همیشه خرج دار باش وهیجوقت بدخانوادت یامشکلاتتوپیششون نگو

با هیچ کدوم بد نشو باهیچ کدومم صمیمی هم نشو فاصله و احترامتو خفظ کن. هیچ وقت مشکلب پبش نمیاد اینجوری

من خواهرشوهرات رو نمیشناسم،ولی اگه شوهرت هم قبول داره جاریت همچین ادمیه،بشدت ازش دوری کن.فقط در حد سلام علیک و صحبتهای رونین و روزمره و اخبار جنگ و اقتصاد و....باهاش حرف بزن،من شوهرم اوایل می‌گفت با زنداداشم صمیمی نشو اون بد ذاته و.. ولی اون دقیقا مثل جاری شما تو جمع باهام خوب بود و هوامو داشت و..

تا من ازدواج کردم اومدم سر زندگیم و دیگه پنهان از شوهرم زنگ میزد بهم و از گذشته و کم گذاشتن خانواده شوهرم براش و....می‌گفت که منم کم کم زبون باز کنم و بگم..خلاصه گفت و من گفتم و..بعد چند ماه همه حرفای منو چهارتا چیزم گذاشت روش رفته بود به خانواده شوهرم گفته بود و بین من و شوهرم اختلاف انداخت که تو پنهان کاری می‌کنی از من و زنگ میزنی به اون و دروغ میگی و ...این از رابطه من و شوهرم بعدم از زبون من به خواهرشوهر و...هم حرف زده بود و کلا تازه مدت از چشم افتاده بودم.ازش دوری کن . جاری معمولا ذاتش خوب نیست پس مراقب باشید.

راحتی و صمیمیت چیز بدی نیس قرار نیس وقتی میگن اعتماد نکن یعنی محل نذاری نگاه نکنی و این چیزا

در ظاهر نرمال اما موضوع حرف همیشه اب و هوا و در و دیوار متوجه ای؟ شما هنوز اول راهی نمیتونه که اول کار بیاد بگه فلانی این جور یا اون جور 

اینم در نظر داشته باش اون عضوی از خانواده س من بی نهایت زنداداشمو دوس دارم اما نمیتونم رازمو بگم یا درد دلمو چون دهن لقه!به هر کی برسه همه چی رو میذاره کف دستش!متوجهی؟ (مثال زدمآ)

رابطه ت رو خیلییییی معمولی و رسمی ادامه بده باهاش،کم کم شاید شوهرت هم بیاد تو زندگی و مسیولیت زندگی رو دوشش بیفته ناخودآگاه وقت و حوصله این کارا و هم نداشته باشه،فقط روی روابطش با اونا خیلی حساس نشو،باتوجه به اینکه جاریت گفتی۱۶سال بزرگترها پس حتما از شوهرتم بزرگتره و شاید جای نگرانی نباشه 

با دید منفی هم بهش نگاه نکن مث یکی از اعضای خانواده ت ،درست سلیقه ی تو نیس رفتارش اما این اصل ماجرا رو عوض نمیکنه

اگر نگاه منفی باشه ،خواه ناخواه در رفتارت هم بروز میده در اینده

شما خود واقعیت باش با حفظ حد و حدود زندگی کن کاری نداشته باش کی حساسه کی حسوده کی چاپلوسه شما راه درستِ خودت رو برو

اینا مریضن.خانواده شوهر منم راضی نیستن من و جاریم با هم حرف بزنیم.حتی با فامیلاشون هم نمیذارن حرف بزنیم.مراسم بریم یه طرف ننه یه طرف خواهر احاطمون میکنن.انگار از یه چیزی ترس دارن.من یه بار جاریم و برادر شوهرمو دعوت کردم شام به فلان جاشون برخورده بود که چرا اونارو نگفتم.ولی خب من اصلا برام مهم نیست هر کار بخوام میکنم.بارها گفتن با جاریت صمیمی نشو.به اونم همین حرفو گفتن 😁😐