2733
2734
عنوان

اتفاقات فرا طبیعی

788 بازدید | 34 پست

من دوبار ناخواسته اتفاق فرا طبیعی افتاده، اولین بار ۹ سالم بود پنجره بالکن باز کردم بجای بالکن روبه یه منظره دیگه ای باز شد یه تپه سبز و دریا و کلی قایق ، فکر می‌کردم خاطرات و توهمات بچه گونست سال‌های تو خاطرم بود تا اینکه دوباره تو یه هتل در اطاق باز کردم دوباره به جای دیگه باز شد، تو شب تاریکی و سرما بعد باز کردن درب اطاق خواب روبه به دشت سبز باز شد ، باز نرسیدم بستم چند ثانیه فکر کردم ولی دیگه هیچ خبری نبود … کسی تجربه مشابه داره ؟

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

چقدر جالب پورتال بوده لابد

❤❤خدایا شکر که هوامو داری یکم بیشترتر هوامو داشته باش بتونم مغز و روان و قلبم رو سروسامان بدم❤❤اگه نظرات ما با شما فرق داره چون اثر انگشت ما با شما متفاوته ؛  پس قرار نیست بخاطر عقایدی که آسیبی به همدیگه نمیرسونه باهم جنگ و جدل و بحث کنیم
2728

توهم بوده شک نکن 

ذهن ما در گذر زمان خاطرات رو تغییر میدن جوری که اصلا اون خاطره که تو ذهن ماست زمین تا آسمون با اصل واقعه تفاوت داره 

...

Life is this l ike thisبلد نیستم چی بگم خیلی آدم واردی تو جمله بندی نیستم 😹😂ولی عاشقتونم خیلی گلید سرشار از خوب هست شما فارسی کیلی کیلی کم بلد بود... سوادمم صفره صفره در حال حاضر مغزمم از گچ پر کردن احساسات ازش فوران نمیکنه     بارون_بهار _شیراز  رونیا۹۲   negin770😻😻😻😻😻 ریحانه ۱۳۷۱۰۲
2740

بچه بودم هفت اینا ،شب تو شیشه پنجره نگاه کردم یه عروس دیدم به چه قشنگی سریع جیغ زدم مامانمینا رو صدا زدم امدن ولی دیگه نبودش بابام رفت حیاط پشتی رو نگاه کرد بعد امد منو برد از کنار پنجره و گفت دیگه شبا سمت پنجره نرو 

یه بار صبح منو همسرم از خواب بیدار شدیم در عرض چند دقیقه ساعت یکساعت به جلو رفت !!! داشتیم میرفتیم سرکار و آماده میشدیم 

عجیبترین اتفاق زندگیمون بود

❤❤خدایا شکر که هوامو داری یکم بیشترتر هوامو داشته باش بتونم مغز و روان و قلبم رو سروسامان بدم❤❤اگه نظرات ما با شما فرق داره چون اثر انگشت ما با شما متفاوته ؛  پس قرار نیست بخاطر عقایدی که آسیبی به همدیگه نمیرسونه باهم جنگ و جدل و بحث کنیم

من تجربه شما رو ندارم 

اما سه تا چیز همیشه تو ذهنمه 

من یه مدت حدود دو سال ،بخاطر گرفتن حاجتم خیلی دعا و قران و نماز مستحبی ،خلاصه حسابی تو این فازا بودم 

تو یکی از اعمال ها یه تیکه دعا باید مینوشتی ،حاجتتو مینوشتی اخرش و چالش میکردی 

من یه روز عصر همچین کاری کردم 

شبش خواب دیدم ،اونقدر اون خواب برام واضح و شفاف بود که تا الان که چند سال میگذره یه ترسی میاد سراغم 

خواب خودمو دیدم در همون حالت ،با همون لباس 

اما از بلندی ،انگار که کسی فیلمتو بگیره از ارتفاع بعد نشونت بده ،اونقدر واضح بود 

خودمو که داشتم باغچه رو میکندم که کاغذ رو چال کنم و ...

اصلا عجیب بود به شدت برام 

دو تای دیگش حوصلم نمیشه الان بگم

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687