چند سالی هست که دیگه باهاش صحبت نمیکنم مگر در حد ضروری
تو صورتش نگاه نمیکنم و کلمه مادرو به زبون نمیارم
من اون ادمیم که مادر مقدس ترین و بهترین فرد روی زمین واسم بود عاشق مادرم بودم اما تو دنیایی که مردم خرج جهاز یتیم میکنن اون برای من هیچ کار نکرد گفت خرج تحصیلتو دادم بسه!مثل سگ کار کردم دریغ از هزارتومن کمک مادر در عین ثروت.بهترین خواستگارایی که از دست دادم چون مادرم بهم گفت فکر کن یتیمی و حضرت معصومه باش و ازدواج نکن من رسم جهاز ندارم . ازدواجی که با خفت و خواری سر گرفت و هزار سرکوفت به خاطر بی کس و کاری و تنها و بی پشتوانه رها شدن از سمت خانواده شنیدم.مادری که همیشه تحقیر کرده و از اینکه نمیتونم بهش بی احترامی کنم سواستفاده کرده و منو کتک هم زده.مادری سفرهای خارجی مذهبیش به راه و پای ثابت تمام برنامه های مذهبی و دینیه و سرسجاده همش دست به تسبیحه اما این بلاهارو سر دخترش اورد و هنوز هم پشیمون نیست مادری که تمام لحظات زندگیش فکر پول بوده و دختر جوونش رو سوزند
ای کاش جای اون نامادری داشتم که اگر ظلم میکرد میگفتم غریبست به خاطر اونه.
چقدر بعضی مادرا نفرت انگیزن چقدر میبینمش حالم بد میشه منم اگر یک مادر خوب داشتم سرنوشتم متفاوت میشد
اگر مادر خوب دارین قدرشو بدونین چون همه مادرا خوب نیستن و اینکه مادر خوب دارین نعمت بزرگیه