به زور منو بردن سر سفره عقد با پسرعموم...عشقم شب عقدم خودکشی کرد دنیام سیاه و تار شد تو تيمارستان بستری شدم و طلاقم داد و الان زن و بچه داره و من موندم و یه سنگ قبر سرد که همه آرزوم توش خوابیده..😔💔دروغه که میگن خاک سرده..
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
روح و قلبم تیکه تیکه شد تا به یه حاجتی رسیدم ، اما شکر الان خوشحالم
خدایا ، گمان میکردم برایت سایه ای بیش نیستم اما حضورت را بارها برایم اثبات کردی .. اشک های مرا دیده و آرزوی دیرینه ام را برآورده ساختی ❤️🧷 ... چرا عاشقت نباشم ؟!
خدایا ، گمان میکردم برایت سایه ای بیش نیستم اما حضورت را بارها برایم اثبات کردی .. اشک های مرا دیده و آرزوی دیرینه ام را برآورده ساختی ❤️🧷 ... چرا عاشقت نباشم ؟!
دعا ، گریه هایی که واقعا از ته قلب بود ، صبور بودن ، ایمان که میشه و خدا داره منو می بینه ، هر وقت دلم میشکست از همه پیشش گلایه میکردم
خدایا ، گمان میکردم برایت سایه ای بیش نیستم اما حضورت را بارها برایم اثبات کردی .. اشک های مرا دیده و آرزوی دیرینه ام را برآورده ساختی ❤️🧷 ... چرا عاشقت نباشم ؟!
خدایا ، گمان میکردم برایت سایه ای بیش نیستم اما حضورت را بارها برایم اثبات کردی .. اشک های مرا دیده و آرزوی دیرینه ام را برآورده ساختی ❤️🧷 ... چرا عاشقت نباشم ؟!