حالم از خودم بهم میخوره حس بدی دارم
واقعا اوضاع زندگیمه خوب نیس میتونم به ازدواج باهاش مثل ی راه فرار نگاه کنم
حتی نمیتونم به خودم تو آیینه نگاه کنم حس بدی دارم دوس دارم گریه کنم اما نمیتونم
اولین خواستگارم نیس ک بگم بخاطر جواب رد دادن ناراحتم ن ولی حس میکنم مشکل از خودمه
ایراد از منه ک کاری کردم ازم خوشش بیاد و بیاد خواستگاری
حس میکنم غرور ی پسرو شکستم
غرور پسر خیلی باارزشه هرچقدر میخوام آروم باشم فقط یاد قیافش تو این چندساله میوفتم و قلبم درد میگیره