اولش قصدمون ازدواج بود ولی یه روز گفت شرایط ندارم اینا ولی باهم بمونیم درست میکنم همه چیزو اصرار کرد تموم نکنیم
ولی حس می کنم کلا عوض شد حسش به من تغییر کرد بهش میگم میگه نه تو توهم میزنی خسته شدم از اثبات کردن
خودم حس می کنم دیگه دوسم نداره فقط به خاطر اینکه من تنها موردشم فعلا باهام مونده
نظر شما چیه؟
بعدش بهم بگید چه طور رفتار کنم مثل خودش چه کارایی بکنم
اسکرین پیامش می زارم
اسی لطفا محبت گدایی نکن ، بعد خودت تاثیرشو ببین ، فقط ی هفته اینکارو کن بعد میبینی ک چجوری میفته دنبالت
اینو کم محلی کنی خوب بلده احساساتشو بروز بده پسره ی پرو
مقصر منم ؟؟
با این سه تا شاتی ک گذاشتی بنظرم مقصر 100 درصد خودتی و این اقا کاملا حق داره
خودش وقتی گفته شرایط ندارم این یعنی وقتی تو کوتاه بیای و به پاش بمونی و همه شرایط رو پذیرا باشی بعدا حتی اگه بهم هم برسید توی زندگی هم این انتظارات رو داره، یعنی هر جا کم داشت انتظار درک و قبول شرایط از سمت تو رو خواهد داشت
آیا توان این همه گذشت از خودت و نیازهات رو داری؟ آیا این تلف شدن عمرت رو شیرین میدونی؟
