2737
2734

من عاشق یه اسمم که خیلی قشنگ و لطیف هست یعنی میمیرم براش ولی شوهرم مخالفه میگه مسخره میکنن بچه گناه داره من میگم دهن آدما که بسته نمیشع همیشه حرفی برای گفتن دارن شوهرم میگه نه حداقل اسمی بزاریم که به آسونی نشه مسخره کرد این کوتاهی هست که ما میدونیم اسمش مسخره میکنن و بزاریم حداقل اگه اسمی بزاریم که از نظر خودمون فعلا مسخره نمیشه حالا اگه در آینده یه چیزی پیدا شد برای مسخره کردنش دیگه عذاب وجدان نگیریم حالا ۲ ساعته ما سر همین بحث میکنیم بابا من عاشق این اسمم از ۱۶ سالگی🥺

ولی از یه طرفی دلم نمیاد حرفش نگیرم چون خودش خیلی انتقاد پذیر هست مثلاً اسمی میگه من ازش عیب بگیرم یا بگم به دل من ننشسته قبول میکنه الان من دلم نمیاد بگم من مادرشم انتخاب اسمش مال منه چون زحمتاش من میکشم و ...چکار کنم؟


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بستگی داره این اسمه چی باشه؟

"انزوا را به وابستگی ترجیح میدهم. وقتی وابستگی از بین رود، انسان وارسته می شود" "ملتی هستیم که هنوز خشنونت رو مردونگی، حماقت رو نجابت، شادی رو هرزگی، دزدی رو زندگی میدونیم؛ راه درازتری تا انسانیت داریم. و راه دراز تری تا آرامش و عشق..." "مدرسه که میرفتیم، هربار که دفتر مشقمون رو جا می ذاشتیم معلممون میگفت: مواظب باش خودتو جا نذاری! ما می خندیدیم و فکر می کردیم نمیتونیم خودمونو جا بذاریم! بزرگ که شدیم بارها و بارها خودمو جا گذاشتیم؛ توی یه کافه، توی یه خیابون، توی یه شعر..."
2731

اسم دخترم ‌میخوام بزارم نگاه ولی همسرم میگفت نه بعد یع ربع گریه اومد گفت حق با تو اع ت مامانشی فامیلش از من برمیداره اسم از ت باشه و اینا ت ام بشین الکی گریه کن

سلام دخترم… مامان جان نور چشمم  این و برا تو مینویسم …یک روز صدایت میزنم رها، تا بدانی دلت فقط باید برای خودت باشد..برای خودت شور بزند…روز دیگر نسترن و نرگس تا بدانی با یک گل هم بهار می‌شود…تا زمستان راه قلبت را پیدا نکند یک روز…گندم میخوانمت تا بدانی برکت خانه ایی و اگر بروی همه اشتیاق ما هم می‌رود .. یک روز سحر می‌شوی تا یاد بگیری پایان همه شب ها را در خودت بیابی نه در دستان دیگران …یک روز الهه و ضمن میخوانمت تا بدانی پرستیدنی هستی…یک روز خورشیدی و یک روز مهتاب.. نیمه شب. افسانه هستی و دست نیافتی… صبح هم عسل جان میخوانمت تا با شنیدن این اسم بدانی چقدر شیرینی …پاییز که شد صدا میزنمت باران و حتما میبرمت روی برگ های زرد و نارنجی که راه بروی برقصی و ذوق کنی از لحظه یه لحظه زنده بودن هایت …آنقدر میخوانمت بانو جان و خاتون جان که باور کنی دختر بودن چقدر شیرین است اگر دوست داشتن خودت را بیشتر از همه دنیا بلد باشی…تمام داستان های هزار و یک شب را برایت میخوانم ،تا یادت بماند شهرزاد قصه گو بودن خوب است اما فقط برای پادشاهی ک دروازه‌ی سرزمین دلش را ، فقط برای همین یک شهربانو گشوده باشد…و روزی حتما به تو خواهم گفت جان من مراقب دلت باش…دل اگر بشکند دل نخواهد شد تا وقتی آدمت پیدا نشده عاشق نشو دل عاشق بیمار می‌شود بیمار شوی پرستارت می‌شود؟تیمار شوی غمخوارت می‌شود؟و در آخر دخترکم یادت نرود که تو آزاد آفریده شدی تا آزادانه زندگی کنی تا بلند بخندی و موهات توی باد برقصن…تا خنده های از ته دلت ب دنیا یاد آوری کند ک یک دختر چقدر قوی و در عین حال زیبا و لطیف میتونه باشه..دخترم من هیچوقت به تو نخواهم گفت حواست باشد اشتباه نکنی اتفاقا اشتباه کن جان مادر زندگی کن حتی به غلط! تو حاصل دوازده سال عشق بین من و پدرتی دوازده سال عشقی ک جز احترام و محبت و صداقت چیزی به خودش ندیده…حرمت عشق ما را نگه دار ثمره عشق ما را سربلند کن…
2740
سهند

 خوبه که  

"انزوا را به وابستگی ترجیح میدهم. وقتی وابستگی از بین رود، انسان وارسته می شود" "ملتی هستیم که هنوز خشنونت رو مردونگی، حماقت رو نجابت، شادی رو هرزگی، دزدی رو زندگی میدونیم؛ راه درازتری تا انسانیت داریم. و راه دراز تری تا آرامش و عشق..." "مدرسه که میرفتیم، هربار که دفتر مشقمون رو جا می ذاشتیم معلممون میگفت: مواظب باش خودتو جا نذاری! ما می خندیدیم و فکر می کردیم نمیتونیم خودمونو جا بذاریم! بزرگ که شدیم بارها و بارها خودمو جا گذاشتیم؛ توی یه کافه، توی یه خیابون، توی یه شعر..."

بنظرم حق با شوهرتونه 

عزیزم این ک‌ فقط دوسش داشته باشین کافی نیست باید همه جوانب رو بسنجین ک شوهرتون اینجا خیلی خوب توجه کرده

میفهمم دوسش دارین ولی خوب زندگی مشترکم همینه ‌ایشونم پدر بچه هستن و حق دارن ک اسمی ک میذارید ب دل هردوتون بشینه

دوست‌نی‌نی‌سایتی‌من❤️ممنون‌از اینکه‌تو‌تاپیکام‌شرکت‌میکنی‌اگ‌گاهی‌پستت‌رو جواب ندادم بدون‌یا‌ندیدم‌یا‌واقعا‌در جوابش‌حرفی برای گفتن نداشتم...خلاصه که ب مهربونی خودت ببخش 😘.                 کمی دورتر از خودم می ایستم ب تماشای کسی ک جای من زندگی میکند...چ بی رحمانه تنهاست و چه به ناچار قوی 🖤

بنظرم اگه واقعا درست میگن مخالفت کردن نداره

اسمی که مناسبه بذارید نه اسمی که خودتون دوست دارید

🌙پرسش واقعی این است که آیا آن آیندهٔ درخشان‌تر واقعا همیشه این همه دور از ماست؟ (بریده‌ای از کتاب: قدرت بی‌قدرتان)🌙خواهشمندم در نوشتارِ خود «هکسره» را رعایت کرده (کردِ نادرسته!) و از چنگ انداختن به اعصابِ (اعصابه نادرسته!) دلباختگانِ زبان، خودداری نمایید.⭐ 🐱"Have a biscuit, Potter"🐱
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687