هیچی وسایل فرشته رو اوردن براش داخل کتابش برای حامد نوشته بود که بخاطر اینکه عشیری بهش تجاوز کرده میره پیش عماد و بهش میگه نمیخوام دیگه برم خونه عشیری بخاطر اینکه بهم تجاوز کرده دوس دارم با چاقو بزنمش عمادم بهش گف اشکال نداره بکشش من هواتو دارم
بعدم کتابو همه خوندن
اون مرده که ریشو بود اومد به عماد سیانور داد خوردو کشتش مهتاب و حامدم دوباره با هم رفیق شدن😂