2733
2734
عنوان

غم تنهایی

19 بازدید | 0 پست

سلام بچه ها.خیلی دلم از تنهایی گرفته.من خواهر و دخترخاله و دختردایی و..بدردبخور ندارم.تو عید با هیچکس رفت و آمد نداشتیم!!.به یکیشون به اسم عطیه همیشه باهامون خوب بود و زنگ میزد و..منم در مورد یکی دیگه از فامیلامون به اسم هانیه که باهاش رفت و آمد نداریم و..همیشه بیتربیت بود و..از رفتار بدش درددل کردم و گفتم دوست ندارم ببینمش و..اونم تایید میکرد و می‌گفت آره آدمای خوبی نیستن و با منم بدن و...بعد از اون دیگه بهم زنگ نزد...چندین بار این جماعت اسم هانیرو آوردن اعصابمونو خرد کنن..ی بار از ازدواجش میگن ی بار دیگه از زندگی‌عالیش‌میگن که اعصاب خرد کنن..منم سر همین بهم ریختم


..بعد هفته پیش عطیه به مامانم زنگ زده که مهمونی گرفتم و هانیرم دعوت کردم..بچه ها اعصابم بهم ریخت ...حالم بد شد ..کسیو که مثل خواهر میدونستم اینجوری نارو زد بهم..کاش منم خواهر داشتم..اونوقت به هر درپیتی اطمینان نمی‌کردم درددل کنم .عطیه  میدونست که ما امکان رفتن نداریم پز میده مهمونی گرفته..نظرتون چیه؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687