بچه ها من هدف اصلیمو پیدا کردم
من از ده سالگی بدجور عاشق بازیگری و فیلمنامه نویسی بودم و بشدت هم توش استعداد دارم
خانوادم همیشه گفتن چون درسخونی و کلی المپیاد های علمی مدال آوردی معدلت بیست بوده تیزهوشانی بودی و تواناییشو داری باید بری تجربی بعدشم پزشکی، خلاصه منم گفتم چشم،
من پتانسیل اینو دارم که تو پنج ماه رتبه سه رقمی زیر پونصد بیارم و راحت رشته تاپ دانشگاه بهشتی یا تهران برم ولی راستش حال دلم اصلا تو این مسیر خوش نیست
شاید یه سال پیش که بچه تر بودم موقع انتخاب رشته تحت تاثیر قرار گرفتم و چون رشته خفنی رو خانوادم انتخاب کردن خوشم اومد چون آدم کمالگرایی هستم
ولی من اصلا هرچقدر فکر میکنم تو این مسیر اصلا شاد نیستم اصلا حال دلم خوب نیست
من وقتی میشینم فیلمنامه مینویسم (واسه تمرین)
بشدت عاشقشم و اصلا خسته نمیشم
دوبار تست دادم هردوبارشم قبول شدم ولی تا خواستم برم قرار داد ببندم برای فیلم، مادرم جلومو گرفته
حس میکنم اسیر شدم
از طرفی میترسم دیگه فرصت های قبلی نیاد و اونا یه شانس بود که تونستم قبول بشم الان دیگه نمیتونم و حسابی پیش خانوادم خار میشم
شدم یه آدم بلاتکلیف
اصلا حالم خوب نیس