چیکار کنم دوستم نیاد خونم؟😣

بعد ده سال منو تو اینستا پیدا کرد سلام علیک کردیم دبیرستان میرفتیم باهم بعد این دختر آزادی بود بابام اینا راضی نبودن باهاش okبشم بعدم که زدو با یه پسره فرار کرد یه بچه اورد الان جدا شده بچشم پیش شوهرشه 

خلاصه گفت کجا زندگی میکنی الان گفتم فلان خیابونم 

خیلی حرف زد گفت بیا خونم گفتم شرایطشو ندارم و اینا پیچوندم 

گفت پس من میام ادرستوبده هی‌ من من کردم بعد گفتم  گناه داره بزار یه بار بیاد مهمون حبیب خداست و اینا خلاصه این اومد 

عین همون روزا خشکل و ترگل ورگل 

اومد نشست کلی حرف زدو گفت رل دارمو میخواییم ازدواج کنیمو 

بعد رفت عکس منو شوهرمو رو کنسول دید گفت شوهرت چندسالشه 

گفتم ۳۴

گفت اها پس پختست قیافشم خوبه انتظار نداشتم همچین چیزی تور کنی ,اخه بی دست و پا بودی 

اتفاقا عکسشو دیدم تو استوریت در حد سلیقه منم هست 

اینو گفت اصلا یه حالی شدم بدم اومد 

هیچی نگفتم خلاصه نشست بعد یه ربع پرسید شوهرت کی میاد؟

گفتم ۸میاد نگران نباش قبل اومدن در میزنه 

چون لباس ناجور تنش بود یه شلوار کشی تنگ و تاپ دو بنده که کل بدنش بیرون بود‌گفت نه بابا راحتم از اون لحاظ نگفتم 

حالا مگه پامیشد بره 

بعد شوهرم که اومد گفتم مانتوتو بیارم برات؟ 

گفت نه راختم😐

شروع کرد موهاشو مرتب کردن پیرهنشو دست کاری کردن نزدیک بود سکته کنم شوهرم در واحد و زد دوویدم رفتم دم در گفت دوستت اومده گفتم اره 

گفت نون و بگیر میرم پایین(پیش مادرشوهرم)رفت بگو بیام 

گفتم سلام علیک نمیکنی؟(حالا از خدا خواسته بودم نیاد ولی دوست ندارم حرکت حساسی ببینه ازم 

گفت نه بابا 

من شوهرم و تو این ده سال از چشام بهتر شناختم ولی خب نباید که بیخبالم باشم 

به شدت مرد پاکیه 

اینجاشو گوش بدین خداشاهده دوستم گفت عه شوهرت کو 

گفتم روش نشد رفت پیش مادرش 

قشنگ دیدم یه جوریش شد انگار حرسش گرفت 

گفت اوه چه محجوب حالا نمیخوردم اقا دومادو 

گفتم خواست راحت باشیم 

خلاصه حرفی نزد نشست شروع کرد گله کردن که تو یهو کات کردی با منو خونوادت از من خوششون نمیومدو حالا مگه قرار بود چیکارت کنمو ...

گفتم خب ما چهارچوب خودمونو داریم نمیشه قضاوتی کرد 

خلاصه رفت من نفس راحت کشیدم 

دیگه پیامشو جواب ندادم که ندادم 

امروز دوستای مشترکمون که بعت سالها گروه زدیم گفتن بیاین جمع بشیم یا خونه شما یا ما 

گزدن نگرفتم پیچوندم 

من اصلا دوست ندارم پای رفیقام خونم باز بشه همونجور که شوهرم نمیاره 

تحویل نمیگیرم زیاد ولی اگه باز گفتن چجوری بااحترام گردن نگیرم اونا یه جا باشن اینم میاد بی شک 

یه هفتس کلا جوابشو نمیدم یه بار فقط گفتم سر دردم نمیتونم گوشی نگاه کنم تمام استوریامم هاید کردم نبینه روم نمیشه بلاک کنم