خواب دیدم تو صف نونوایی بودم نوبت من شد یه نون برداشتم یهو نونوا گفت شما کارتت خالیه پول نداری نون رو بهت نمیدیم.گفتم تو رو خدا دخترم گرسنه هست حالا یه دونه رو حساب کن گفت نه
یهو یه در باز شد یه خانوم چادر عربی مشکی محجبه شدید فقط گردی صورتش بیرون بود خییلی سفید و خوشگل بود که من تو خواب میگفتم چقدر خوشگله این خانوم. گفت پول نونش رو من حساب میکنم.
نونوایی به همکارش گفت این خانوم دولتی هست حالا چی شده برا این( یعنی من ) میخواد حساب کنه. همکارش گفت نمیدونم شاید دوستشه.
که خانوم محجبه شنید اومد نزدیکم گفت آره دوستش هستم.
بعدم رفت .